Bavar-nafasBavar-nafas، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

من از آن روز كه در بند توام آزادم

اولين عروسي

امسال ١١سال از پيوند من وبابايي گذشت تاريخ ٦مرداد جشن ما سه نفرهبود امسال يه عالمه خنديدي رقصيدي و شادي ما با تو كامل شد پارسال تو همين تاريخ جنسيت  شما مشخص شد و خدا دنيا رو به ما داد امسال كنارمون بودي و با وجود تو امسال يه خانواده كامل شديم.شنبه ١٠ مرداد عروسي دائي رامينه اولين عروسي كه با هم ميريم شما يه لباس خوشكل عروس داري كه با پوشيدنش يه فرشته زميني واقعي ميشي.
8 مرداد 1394

روند شيرخوردن نفس

از ابتداء تولدت براي شيرگرفتن يه كم مشكل داشتي من هم با خودم عهد كرده بودم تا جايي كه امكان داره براي شير خوردن شما تلاش كنم اول كه با ليوان وقاشق شير ميخوردي هفده روزت بود كه مشكل حل شد و روند طبيعي شيرخوردن شما شروع شد تا سه ماهگي كه همه چيز خوب پيش رفت هم خوب شير خوردي وهم خوب وزن گرفتي اما بعد از سه ماهگي بيداري شير نمي خوردي وفقط در حالت خواب من با تلاش شير ميگرفتم وطول روز با قطره چكون وقاشق بهت ميدادم اما اين مقدار كافي نبود دو ماه افزايش وزن انچناني نداشتي نظر دكتر اين بود كه از پنج ماهگي غذا شروع كنيم شش خرداد اولين مرتبه اي بود كه فرني خوردي همون روز هم مامان تاري موهاتو طي مراسم ويژه كوتاه كرد اما هنوز با شير خوردن مشكل داشتي من ش...
8 مرداد 1394

بهترين زندگي من

لذت بخش ترين دوران عمر من اي هفت ماهي بوده كه با تو گذشت.شكل زندگي يكنواخت ما بعد از ده سال عوض شد و تو شدي اهنگ زندگي ما .حالا هر روز صبح ما با خنده قشنگ تو شروع ميشه و بابا با دلتنگي نديدن تو از خونه ميره وقتي هم كه برميگرده شما انچنان استقبالي به عمل مياري كه به همه ثابت شده شما عشق بابايي.دختر جسور باهوش خوشرو و فوق العاده زيبايي هستي با هم كه بيرون ميريم بيشتر وقتمون صرف اين ميشه كه تو خيابون دورت ميكنن و شما هم با خنده هاي هميشگيت دل همه رو اب ميكني. الان كه وارد هفت ماه شدي ميتوني براي مدت كوتاهي به تنهايي بشيني البته با كمك بالش راحت ميشيني.اولين مرتبه كه خودت بدون كمك غلت زدي ٢٥ ارديبهشت ماه بعداز بعد از اون تلاشت براي حركت شر...
8 مرداد 1394
1